استادیومی با ظرفیت 14 هزار نفر در شهر زنیکا که در شمال سارایوو قرار دارد، محلی است که بزرگترین افتخار تاریخ فوتبال بوسنی و هرزگوین در آنجا شکل خواهد گرفت.
به نوشته وطن امروز و به نقل از Four Four Two؛ پیروزی آخرشان سبب شد آنها با افتخار به مرحله پلیآف برسند، آنها پسران سرزمین جنگزدهای هستند که از 10بازی خود 19 امتیاز کسب کردهاند. در میان تمام آنها یک مهاجم نوک کلاسیک توانسته با گلهای خود رکورد جدیدی را ثبت کند، از طرف دیگر یک مهاجم چپپای تخصصی زوج خوبی را با او تشکیل داده است.
هر دوی آنها فصل پیش در وولفسبورگ توانستند زوج فوقالعادهای را تشکیل دهند و همینطور در مرحله مقدماتی جام جهانی به عنوان دومین گلزنان برتر در کنار وینرونی قرار بگیرند. در همین رابطه ادین ژکو اعتقاد دارد: «به هر حال چه مسلمان باشم، چه کروات و چه صرب، این مساله مشکلساز نمیشود. ما هر دو تقریباً 2 سال است که با هم در تیم ملی و وولفسبورگ کار میکنیم.
من به خوبی او را میشناسم و او نیز شناخت کاملی از من دارد. او فوقالعاده باهوش و تکنیکی است و برای هر مهاجمی بسیار اهمیت دارد که بتواند کنار چنین ستارهای بازی کند». ترکیب ادین ژکو و ميسیموویچ اگر قرار باشد براساس اعتقادات سنتی قدیمیشان صورت گیرد، میتوان آن را ترکیب یک مسلمان بوسنیایی و یک صرب متعصب قلمداد کرد.
از نظر ادین ژکو هیچ چیز غیرممکن نیست. او حتی از طرفداران میخواهد پشت پیراهنشان نامی از ميسيموويچ یا ژکو را حک کنند تا با اتحادی دستهجمعی بتوانند زیباترین اتفاق فوتبال این کشور را با یک معجزه شکل دهند.
سرزمینی برخاسته از جنگ
هنوز از آتش جنگی که در اواسط دهه 90 برای آنها افروخته شد، نشانههایی باقیمانده و واقعاً چه کسی میداند صربها، مسلمانان بوسنی را چگونه در یک اقدام وحشیانه قتلعام کردند؛ لکه سیاهی که در تاریخ آنها همیشه باقی خواهد ماند. کشتار دستهجمعی 10 هزار نفر از مسلمانان چیزی نیست که براحتی از ذهن آنها پاک شود. شاید به همین دلیل است که کرواتها و مسلمانان در منطقه یوگسلاوی سابق در یک ردیف در کنار هم قرار گرفتهاند و صربها در جبههای دیگر.
نکته جالب اینجاست که ادین ژکو خاطرات ویران شدن خانهشان را هنگامی که 6 ساله بود به یاد دارد. شاید به همین دلیل است که فوتبال آنها پس از جنگ هرگز نتوانست در جایگاه خودش قرار بگیرد و شاید امروز شرایط کاملاً با گذشته فرق کرده و آنها میتوانند خاطرات بد گذشته را با پشت سر گذاشتن مرحله پلیآف فراموش کنند.
آنها به رهبری ميروسلاو بلاژویچ میتوانند شگفتی تاریخ فوتبالشان را رقم بزنند؛ مردی که با پوشیدن یک ژاکت سفید روی پیراهن مشکی میخواهد نقش جیمز باند را برایشان اجرا کند، او کفشهایی را که میلان بانویچ، شهردار زاگرب به او هدیه داده به پا کرده، به طوری که نشان میدهد کمی به پای او تنگ است، اما چیرو اعتقاد دارد این کفشها برای مرد خرافاتی کاملاً خوششانسی میآورد. به خاطر اینکه او توانست در سال 82-1981 دیناموزاگرب را به بالاترین نقطه فوتبال خودش برساند و این الهه خوششانسی تا جام 1998 نیز با او همراه بود تا جایی که توانست کرواتها را در میان بهت همگان به مقام سوم جهان برساند.
شاید به همین دلیل است که تمام اهالی فوتبال بوسنی وهرزگوین، رسانهها، هواداران و بازیکنان اعتقاد دارند چیرو نقش موثری در شکوفایی فوتبال بوسنیوهرزگوین داشته است. اگر شما میخواهید بفهمید که این مرد تا چه اندازه توانسته در اهدافش موفق باشد، میتوانید به نتایج اخیر آنها نگاهی بیندازید. در همین رابطه او خودش میگوید برای نخستینبار نمیخواستم قبول کنم.
آنها رقم پیشنهادی را کمی بالاتر بردند، اما این چیزها برایم اهمیتی ندارد چون در تمام این سالها به اندازه کافی توانستهام از لحاظ حرفهای درآمد کسب کنم. خیلی از مردم اعتقاد دارند و میگویند این تنها یک ماموریت ورزشی نیست که من باید انجام دهم. این یک ماموریت سیاسی است که دلیل اصلی آمدن من به بوسنی به حساب میآید.
من به مردم اینجا بسیار علاقهمندم و ریشههای خود را هرگز فراموش نمیکنم؛ من یک بوسنیاییام. پیرمرد 74 ساله در روستای تراونیک در 55 مایلی غرب سارایوو به دنیا آمده است و حالا میخواهد ماموریتش را در زادگاهش به پایان برساند: «حضور من در اینجا تنها به این دلیل نیست که بین 2کشور صلح برقرار کنم، ما مردمان 2 کشور کوچک هستیم که اکنون تقسیم شده و هرکسی میتواند در تیم من حضور داشته باشد و من آنان را به عنوان پسران خود میپذیرم و بسیار خوشحال میشوم بین 2 کشور اتحاد برقرار شود. اما ماموریت اصلی به ثمر رساندن پایان کار است یعنی صعود به جامجهانی، من پیش از هر بازی تمام شب را بیدارم، بدین دلیل که معتقدم هر پیروزی میتواند پلهای باشد برای پیشرفت فوتبال این کشور و هیجان این مساله موجب این امر میشود، مانند آن شب زیبای بازی با ترکیه».